drawsدیکشنری انگلیسی به فارسیتساوی، قرعه کشی، کشش، کشیدن، رسم کردن، بیرون کشیدن، طراحی کردن، نزدیک کردن، طرح کردن، منقوش کردن، قرعه کشیدن، دریافت کردن، گرفتار کردن
abacusدیکشنری انگلیسی به فارسیهمسر، چرتکه، قطعه مربع کاشی معرق، تخته روی سرستون، گنجه ظرف، لوح مربع موزائيك سازي، چتکه
abaciدیکشنری انگلیسی به فارسیabaci، چرتکه، قطعه مربع کاشی معرق، تخته روی سرستون، گنجه ظرف، لوح مربع موزائيك سازي، چتکه
abacusesدیکشنری انگلیسی به فارسیabacuses، چرتکه، قطعه مربع کاشی معرق، تخته روی سرستون، گنجه ظرف، لوح مربع موزائيك سازي، چتکه