1025 مدخل
definition, elucidation, illumination
crosshatch
confabulate
embrocation, fat, lubricant, oil
chrism
روغن سبزیجات
آتش سوزی، مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن
روغن
روغن کبد ماهی کاد