معنی روشن کردن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

روشن کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

clear, illuminate, illumine, illustrate, light, lighten

جست‌وجوی مشابه

روشن کردن مطلب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

show

روشن کردن آتش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

enkindle, inflame

روشن کردن اتومبیل به کمک سیم از اتومبیل دیگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

jump-start

روشن کردن با فروزه (ارتش)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flare

روشن کردن با نورافکن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

floodlight

جست‌وجوی متن

lighten up

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روشن کردن

clarigate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روشن کردن

unlute

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روشن کردن

inlighten

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روشن کردن

relighten

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روشن کردن