27 مدخل
cycle, day, epoch, era, period, time
irony
experience
unseasoned
workday
diurnal
روزگار، کفش پاک کن، حصیر یا فرش جلو در
دمار از روزگارمان درآورد
دم دمار از روزگارمان درآورد
بعدا، روزگار واپسین، اینده، دوران پیری