معنی روبروی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

روبروی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

against

جست‌وجوی مشابه

روبرو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ahead, opposite, head, oppositely

روبرو بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

apposition

روبرو شدن با

دیکشنری فارسی به انگلیسی

meet

روبرو شدن با گردن کلفتی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

outbrave

روبرو شدن شجاعانه با

دیکشنری فارسی به انگلیسی

brave

جست‌وجوی متن

po-faced

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روبروی

roughride

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روبرویی

enfilading

دیکشنری انگلیسی به فارسی

enfilading، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن

enfiladed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

enfiladed، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن

enfilade

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انفیلاد، یک رشتهء اطاق، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن