32 مدخل
admissible, authorized, customary, fair , lawful, legal, permissible
valid
admit, deem, permit
allow, authorize
regulation
روا
روا روا
مجاز، روا
قابل قبول، مجاز، روا، اسان گیر
اجازه دادن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن