معنی رفت | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

رفت و آمد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

traffic, truck

رفت و آمد داشتن با

دیکشنری فارسی به انگلیسی

traffic

رفت و آمد روزانه (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commute

رفت و آمد روزانه کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commute

رفت و آمد کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

socialize

جست‌وجوی متن

commute

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفت و آمد، تبدیل کردن، مسافرت کردن

round trip

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفت و برگشت، سفر رفت و برگشت، سفردوسره

commuting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفت و آمد، تبدیل کردن، مسافرت کردن

sweep through

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفت و برگشت از طریق

commuter

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفت و آمد