معنی رسما | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

رسما

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ceremoniously, formally, officially, solemnly

جست‌وجوی مشابه

رسما اعلام کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

promulgate

رسما جزو مقدسان کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

canonize

رسما مجاز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

licentiate

آشکار کردن (رسما و علنا)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

declare

تسلیم کردن (رسما)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

file

جست‌وجوی متن

formally

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رسما

solemnly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رسما، موقرانه

interpellate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متهم کردن، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن

interpellating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعارض، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن

interpellated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

interpellated، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن