رایجدیکشنری فارسی به انگلیسیcommon, current, fashionable, going, new, now, popular, prevailing, prevalent, regnant, running, standard, trendy, vogue, widespread
commonestدیکشنری انگلیسی به فارسیرایج ترین، مشترک، متداول، عام، معمولی، عمومی، عادی، مرسوم، عرفی، اشتراکی، عوام، متعارفی، مشاع، عوامانه، پیش پا افتاده، روستایی