رامدیکشنری فارسی به انگلیسیamenable, docile, domestic, ductile, gentle, meek, pliant, tame, tractable
rheumدیکشنری انگلیسی به فارسیرام، سرما خوردگی، نزله، اب بینی، درد رماتیسم، باد مفاصل، ریزش آب چشم یا دهان