راهدیکشنری فارسی به انگلیسیalley, approach, course, door, esplanade, highway, means, option, passage, route, stripe, track, walk, walkway, way
perkدیکشنری انگلیسی به فارسینفس کشیدن، باد کردن، جوشیدن، سینه جلو دادن، صاف کردن، خود را گرفتن، سربالاگرفتن، اراستن
self-forgetfulدیکشنری انگلیسی به فارسیخود فراموشکار، نفس خود را فراموش کرده، مستغرق در عالم خارج از خود