راهدیکشنری فارسی به انگلیسیalley, approach, course, door, esplanade, highway, means, option, passage, route, stripe, track, walk, walkway, way
toesدیکشنری انگلیسی به فارسیانگشتان پا، پنجه، جای پا، انگشت پای مهره داران، با انگشت پا زدن یا راه رفتن