راهدیکشنری فارسی به انگلیسیalley, approach, course, door, esplanade, highway, means, option, passage, route, stripe, track, walk, walkway, way
rockersدیکشنری انگلیسی به فارسیراک، چوب زیر گهواره، قید، روروک، صندلی گهوارهای، غلتانک، کفش یخ بازی، لاوک خاکشویی
rockerدیکشنری انگلیسی به فارسیراک، چوب زیر گهواره، قید، روروک، صندلی گهوارهای، غلتانک، کفش یخ بازی، لاوک خاکشویی
rashدیکشنری انگلیسی به فارسیراش، جوش، دانه، محل خارش یا تحریک روی پوست، بی پروا، تند، عجول، بی احتیاط