excludingدیکشنری انگلیسی به فارسیبه جز، محروم کردن، مستثنی کردن، مانع شدن، بیرون نگاه داشتن از، راه ندادن به
somnambulantدیکشنری انگلیسی به فارسیsomnambulant، در خواب راه رونده، خواب گرد، معتاد به راه رفتن در خواب