blockadeدیکشنری انگلیسی به فارسیمحاصره، انسداد، راه بندان، سد راه، بستن، محاصره کردن، راه بند کردن، سدراه کردن
picketingدیکشنری انگلیسی به فارسیپیاده روی، اعتصاب کردن، نرده کشیدن، مراقبت کردن، بستن، افسار کردن، جلوکسی راه رفتن یا ایستادن