معنی راهبُرد تملک | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

راهبر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

guide

راهبر (نادر)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inductive

راهبری کردن (مهجور)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

induct

راهبری کردن با سوت زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

whistle

راهبند

دیکشنری فارسی به انگلیسی

barricade

جست‌وجوی متن

waysider

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهبرد

guideline

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستورالعمل، راهنما، راهبرد، رهنمون، شاقول

bandon

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهبند

navigant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهبری

seduceability

دیکشنری انگلیسی به فارسی

راهبری