27 مدخل
pertain
concern, respect
about, on, regard
thereof
recrudescent, recurrent, remittent, return
عبادت، الت بریدن در جراحی، وسیله رافع
liberalizer، ازاد کننده، رافع ممانعت
حل کننده، برطرف کننده، رافع
Resolver ها، برطرف کننده، رافع
تب راجعه