معنی راصد | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

اکوی رادار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blip

بلیپ (رادار)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blip

پرسانه (فرستنده رادیو یا رادار)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

interrogator

راد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

candid, chivalrous, frank, free, gentleman, guileless, liberal, sincere

راد (فیزیک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rad

جست‌وجوی متن

3d radar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رادار 3 بعدی

rhabdophoran

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رابدوفورن

air search radar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رادار هوا جستجو

surface search radar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رادار جستجو سطح

rhabdocoelidan

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رابدوکولیدان