راسخدیکشنری فارسی به انگلیسیdecided, firm, fixed, indomitable, invincible, strong, unfailing, unshakeable, unwavering
عزم راسخدیکشنری فارسی به انگلیسیdecision, determination, grittiness, perseverance, resolve, single-mindedness, steadfastness, vow, willpower
firmerدیکشنری انگلیسی به فارسیقوی تر، سفت، محکم، استوار، سخت، راسخ، ثابت، مستحکم، پایدار، متین، پا بر جا، پرصلابت
firmestدیکشنری انگلیسی به فارسیقویترین، سفت، محکم، استوار، سخت، راسخ، ثابت، مستحکم، پایدار، متین، پا بر جا، پرصلابت
sureدیکشنری انگلیسی به فارسیمطمئن، یقین، قطعی، مسلم، خاطر جمع، استوار، متقاعد، پشت گرم، از روی یقین، محقق، راسخ یقینا
surerدیکشنری انگلیسی به فارسیمطمئن تر، مطمئن، یقین، قطعی، مسلم، خاطر جمع، متقاعد، پشت گرم، از روی یقین، محقق، راسخ یقینا
resolutionsدیکشنری انگلیسی به فارسیقطعنامه ها، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تصمیم، تحلیل، عزم، تصویب، نتیجه، تجزیه، نیت، ثبات قدم، عزم راسخ، قصد، عزیمت