راستیندیکشنری فارسی به انگلیسیfactual, honest, literal, practical, real, real-life, right, sincere, sooth, true, unfeigned, veritable
realestدیکشنری انگلیسی به فارسیواقعی است، واقعی، حقیقی، راستین، عملی، حسابی، صمیمی، طبیعی، موجود، غیر مصنوعی، بی خدشه