ذخیرهدیکشنری فارسی به انگلیسیbackup, supply, reserved, reserves, reservoir, standby, stockpile, store
bedeviledدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
bedevilدیکشنری انگلیسی به فارسیلگد زدن، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن