ذاتادیکشنری فارسی به انگلیسیessentially, inherently, innately, intrinsically, naturally, quintessentially
organicدیکشنری انگلیسی به فارسیارگانیک، الی، عضوی، سازمانی، اساسی، حیوانی، بنیانی، ذاتی، موثر درساختمان اندام، اندام دار، وابسته به شیمی الی، وابسته به موجود الی، اصلی
sextantدیکشنری انگلیسی به فارسیSextant، ذات السدس، یک ششم دایره، الت زاویه یاب، زاویه یا قوس دارای 60 درجه