boutonnieresدیکشنری انگلیسی به فارسیboutonnieres، مادگی، گلی که در سوراخ دکمه کت زده می شود، بریدگی یا شکاف جای دکمه
studدیکشنری انگلیسی به فارسیگل میخ، داربست، خیز، دکمه سر دست، دسته، اسب تخمی، میخ زدن، نشاندن، مرصع کردن، اراستن، پر کردن