6269 مدخل
behold, perceive, see, sight, watch
spy, espy
look
sight
غیر قابل شناخت
غیرخطی
غیرقابل شناختن
دیدن
دیدن قرمز
دیدن، مشاهده، دید، رویت، بینش، قوه دید، بینا