دگرسانیدیکشنری فارسی به انگلیسیchange, dichotomy, difference, differential, diversity, mutation, transformation, transmutation, variance, variation
heterologyدیکشنری انگلیسی به فارسیناهمگونی، عدم تجانس بیناعضای مختلف، ناهمگنیاعضاءازلحاظ ساختمانی، دگرسانی
heterologiesدیکشنری انگلیسی به فارسیهنجارها، عدم تجانس بیناعضای مختلف، ناهمگنیاعضاءازلحاظ ساختمانی، دگرسانی
transformationsدیکشنری انگلیسی به فارسیتحولات، دگرگونی، تبدیل، تغییر شکل، ترادیسی، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت
transformationدیکشنری انگلیسی به فارسیدگرگونی، تبدیل، تغییر شکل، ترادیسی، دگرسازی، تبدیل صورت، وراریخت