flukesدیکشنری انگلیسی به فارسیflukes، اتفاق، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق، پیکان
flukeدیکشنری انگلیسی به فارسیفلک، اتفاق، خار، زمین گیر، قلاب لنگر، انتهای دمنهنگ، یکنوع ماهی پهن، اصابت اتفاق، پیکان