3551 مدخل
manic
traumatize
schizoid
conflicted
monomaniac
new, prevalent
آسیب دیده، دچار روان زخم کردن، با ضرب و جرح مشروب ساختن
آسیب زدن، دچار روان زخم کردن، با ضرب و جرح مشروب ساختن
glibbest، سلیس، لیز، روان، چرب زبان، زبان دار، لا قید
سلیس و چرب زبان، سلیس، لیز، روان، چرب زبان، زبان دار، لا قید
روبان دار