214 مدخل
manic
traumatize
schizoid
conflicted
monomaniac
down, involved, sufferer
آسیب دیده، دچار روان زخم کردن، با ضرب و جرح مشروب ساختن
آسیب زدن، دچار روان زخم کردن، با ضرب و جرح مشروب ساختن
دچار ضعف
دچار اختلال شخصیتی
دچار افسردگی