1262 مدخل
befriend, stick
freeze
philanthropize
requite
nationalize
circumvent, outguess
نجد
بینی، بو کشیدن، بینی مالیدن به
گرگ غول پیکر
toffee-nosed، مغرور
خفاش میوه خاردار
بدبخت، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
برادرانه، برادری، اخوت، دوستی کردن
حنایی، رشا، گوزن، اهوبره، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
فونز، رشا، گوزن، اهوبره، بچه زاییدن، اظهار دوستی کردن، تملق گفتن
دوست داشتن، دوست کردن، یاری نمودن