encircledدیکشنری انگلیسی به فارسیمحاصره شده است، دور گرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دور چیزی گشتن، در برداشتن
encirclesدیکشنری انگلیسی به فارسیمحاصره می کند، دور گرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دور چیزی گشتن، در برداشتن