spindlesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسپیندل ها، دوک نخ ریسی، دوک، هر چیزی شبیه دوک، دسته کوک ساعت، رقاصک ساعت، بشکل دوک درامدن، دراز و باریک شدن
spindleدیکشنری انگلیسی به فارسیاسپیندل، دوک نخ ریسی، دوک، هر چیزی شبیه دوک، دسته کوک ساعت، رقاصک ساعت، بشکل دوک درامدن، دراز و باریک شدن
yaksدیکشنری انگلیسی به فارسیyaks، روده درازی، خنده بلند، گاومیش دم کلفت، گاو نر و کوهان دار، وراجی کردن، بطور مداوم حرف زدن