دوام آوردندیکشنری فارسی به انگلیسیabide, continue, endure, exist, last, live , persist, scrape, stay, survive, withstand
wearدیکشنری انگلیسی به فارسیپوشیدن، پوشاک، پوشاندن، ملبس شدن، در بر کردن، بر سر گذاشتن، پاکردن، دوام کردن