معنی ده شیر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

دهشگر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liberal, generous, sponsor

دهشگری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sponsorship

دهشگری کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sponsor

ده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

deca-, burg, place, ten, village

ده (عدد نویسی رومی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

x

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

ni

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نیک

Ni-hard iron

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آهن نیکل سخت

Ni-hard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نیکل سخت

Ni-resist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقاومت در برابر نیکل

Ni-resist iron

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نیکل مقاوم در برابر آهن

جست‌وجوی متن

tummy tuck

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمشیر

showerier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوشیر

dashier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دشیر

ten-membered

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ده عضو

ten-strike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ده اعتصاب، ضربت بازی بولینگ دهمیلهای، امر موفقیت امیز