friezeدیکشنری انگلیسی به فارسیفریز، حاشیه زینتی، کتیبه، حاشیه ارایشی، باکتیبه اراستن، حاشیه زینتی دادن به
furbishesدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزر، پرداخت کردن، پاک کردن، جلا دادن، تجدید کردن، صورت تازه دادن به، تجدید نظر کردن در
frizzlesدیکشنری انگلیسی به فارسیفریزل ها، فر، جلزوولز، غذا را سرخ کردن، جزجز کردن، فر زدن، فر دادن مو
upدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن، جلو، در حال کار، روی، بالای، بر فراز، در بلندی