tuskدیکشنری انگلیسی به فارسیتسکین، عاج، دندان عاج فیل، دندان دراز و تیز، دندان نیش اسب، دندان گراز حیوانات، خیش، سوراخ کردن یا کندن
tusksدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، عاج، دندان عاج فیل، دندان دراز و تیز، دندان نیش اسب، دندان گراز حیوانات، خیش، سوراخ کردن یا کندن
jagsدیکشنری انگلیسی به فارسیقطعات، دندانه، کنگره، نوک، برامدگی تیز، بریدگی، خار، سیخونک، دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن
jagدیکشنری انگلیسی به فارسیتقسیم، دندانه، کنگره، نوک، برامدگی تیز، بریدگی، خار، سیخونک، دندانه دار کردن، کنگره دار کردن، چاک زدن، ناهموار بریدن