معنی دمیج | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

دلیجان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

coach, stagecoach, wagon

دمی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

caudal

دمیاطی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dimity

دمیدگی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

distension, distention

دمیدن با بادزن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fan

جست‌وجوی متن

demissive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمیج

desmic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمیجی

smokejumper

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمیجامر

dowing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمیدن

blown

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمیده شده، ورم کرده