معنی دمار | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

دمار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

debacle, ravage

جست‌وجوی مشابه

دار چین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cinnamon

دار دوست (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ivy, liana, philodendron

دار مرز

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tree line, timberline

دار و دسته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

clan, clique, cohort, faction, inner circle

دار و دسته بزهکاران (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mob

جست‌وجوی متن

fuck up

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمار از روزگارمان درآورد

fucked

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دمار از روزگارمان درآورد

demarcature

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دماركاتور

demarcator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دماركاتور

kite tail

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دم دمار از روزگارمان درآورد