389 مدخل
commune
personally
fulfil, fulfill, slake
chorus
heavy-hearted
ng
گوش کن، دل افسرده، دل ریش، دل گرفته، غمگین
ارتباط برقرار کردن، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
ارتباط دادن، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
کمون، بخش، مزرعه اشتراکی، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن
کمون ها، بخش، مزرعه اشتراکی، صمیمانه گفتگو کردن، راز دل گفتن