assurancesدیکشنری انگلیسی به فارسیاطمینان، تضمین، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، گستاخی، گرفتاری، وثیقه، گروی، خود رایی، خود سری، دل گرمی
assuranceدیکشنری انگلیسی به فارسیتضمین، اطمینان، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، گستاخی، گرفتاری، وثیقه، گروی، خود رایی، خود سری، دل گرمی
gloomدیکشنری انگلیسی به فارسیغم و اندوه، دل تنگی، تاریکی، افسردگی، تیرگی، ملالت، عبوس بودن، کش رفتن، افسرده شدن، دلتنگ بودن، تاریک کردن، تیره کردن، ابری بودن