دلواپسدیکشنری فارسی به انگلیسیanxious, apprehensive, concerned, fraught, insecure, nervous, perturbation, preoccupied, qualmish, tense, uneasy, unquiet
worryدیکشنری انگلیسی به فارسینگرانی، اضطراب، دلواپسی، بی آرامی، شورش، اندیشناکی، اندیشه، بی قراری، نگران شدن، نگران بودن، اذیت کردن، اندیشناک کردن یا بودن، بستوه اوردن
worriesدیکشنری انگلیسی به فارسینگرانی ها، نگرانی، اضطراب، دلواپسی، بی آرامی، شورش، اندیشناکی، اندیشه، بی قراری، نگران شدن، نگران بودن، اذیت کردن، اندیشناک کردن یا بودن، بستوه اوردن