دارادیکشنری فارسی به انگلیسیcapitalist, flush, moneyed, propertied, rich, wealthy, well-off, well-to-do
دارا بودندیکشنری فارسی به انگلیسیbear, encompass, consist, contain, hold, have, include, own, ownership, possess
sweetheartدیکشنری انگلیسی به فارسیعزیزم، یار، دلبر، معشوقه، عزیز، دلارام، مامانی، نوعی نان شیرینی بشکل قلب، دلدار
sweetheartsدیکشنری انگلیسی به فارسیعزیزان، یار، دلبر، معشوقه، عزیز، دلارام، مامانی، نوعی نان شیرینی بشکل قلب
gillsدیکشنری انگلیسی به فارسیقارچ ها، دلبر، دختر، دختربچه، گوشت ماهی، دوشیزه، یار، پیمانهای برای شراب، دلارام، دختر جوان، ابجو، تمیز کردن، استطاله زیر گلوی مرغ، نوعی نان شیرینی بشکل قلب