20 مدخل
fortify
congenial, favorable, helpmate, intimate, tightknit
harmony
intimate
نکته
هم رای بودن، دمساز شدن، موافقت کردن
موافقم، هم رای بودن، دمساز شدن، موافقت کردن
هدر ها، سرساز، درساز، شیرچه
خردمندانه، بی توافق، دژسازگار، کژ سازگار، نا سازگار