chamberدیکشنری انگلیسی به فارسیمحفظه، اتاق، تالار، حجره، اتاق خواب، خوابگاه، خان، فشنگ خوریاخزانه، دفترکار، اپارتمان، در اطاق قرار دادن، جا دادن
Chambersدیکشنری انگلیسی به فارسیاتاق ها، اتاق، تالار، حجره، اتاق خواب، خوابگاه، خان، فشنگ خوریاخزانه، دفترکار، اپارتمان، در اطاق قرار دادن، جا دادن