دغلکاردیکشنری فارسی به انگلیسیcheat, double-dealer, fake, fraudulent, impostor, mposter, quack, roguish, slippery
دغلکاریدیکشنری فارسی به انگلیسیbad faith, deceitfulness, dishonesty, false pretenses, fraud, imposture, sham, trickery, trickiness
nagدیکشنری انگلیسی به فارسینق زدن، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، یابو، عیب جو، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
carbuncleدیکشنری انگلیسی به فارسیکاربونکل، کفگیرک، دمل بزرگ، یاقوت اتشی، لعلی که تراش محدب داشته باشد، رنگ نارنجی مایل به قرمز
systolesدیکشنری انگلیسی به فارسیسيستول ها، انقباض قلب، دل ترنجش، کوتاه سازی هجا، مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
systoleدیکشنری انگلیسی به فارسیسيستول، انقباض قلب، دل ترنجش، کوتاه سازی هجا، مرحله انقباضی یک دوره کار قلب