معنی دست و پا زدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

دست و پا زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flounder, heave, scramble, thrash, welter

جست‌وجوی مشابه

دست و پا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

limbs

دست و پا بری کردن انسان و جانور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dismember

دست و پا بسته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bound

دست و پا چلف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

graceless

دست و پا چلفت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ham-handed

جست‌وجوی متن

cloven-footed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دست و پا زدن

paddlelike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دست و پا زدن

footfault

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دست و پا زدن

handsbreadth

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دست و پا زدن

knotwork

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دست و پا زدن