1667 مدخل
empty-handed, light-handed
burp
batch, chiro-, clutch, deal, limb, side
hand
trick
suit
دست خالی، بدون هدیه، بی نوا، تهی دست
خالی است، دست برداشتن از، دست کشیدن، باز ایستادن، خود داری کردن
از دست رفته، عاری، تهی، خالی از
بیچاره، تهی، تنگدست، تهی دست، خالی
دست و پا چلفتی، ناشیانه، خام دستانه، شلخته وار