eludingدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست دادن، طفره رفتن، دوری کردن از، اجتناب کردن از، طفره زدن، عدول کردن
eludedدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست رفته، طفره رفتن، دوری کردن از، اجتناب کردن از، طفره زدن، عدول کردن
handfastدیکشنری انگلیسی به فارسیدست کم، پیمان عروسی، حلقه، پیمان عروسی بستن با، چسبیدن، دستبند زدن، دست نامزدی