44 مدخل
instructions
errand
grammatical, leave, permission
solecism
parse
دستاوردهای
دستاوردهای، انکار کردن، رد کردن، نقض کردن
دستاوردهای، انجام، اجرا، اتمام، کمال، هنر
دستورات
دستورات، فرمان، حکم، دستور خدا