معنی دستمزد | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

دستمزد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

consideration, emolument, fee, pay, remuneration, stipend, wage

جست‌وجوی مشابه

دستمزد دو برابر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

double time

دستمزد کم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pittance

چک دستمزد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

paycheck

حداقل دستمزد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minimum wage

حواله دستمزد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

paycheck

جست‌وجوی متن

handedly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستمزد

wageworking

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستمزد

handstaff

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستمزد

moted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستمزد

living wage

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستمزد زندگی، مزدکافی برای امرار معاش