excusesدیکشنری انگلیسی به فارسیعذر خواهی، بهانه، عذر، پوزش، دستاویز، عنوان، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن
excuseدیکشنری انگلیسی به فارسیبهانه، عذر، پوزش، دستاویز، عنوان، معذور داشتن، معاف کردن، معذرت خواستن، تبرئه کردن
voucherدیکشنری انگلیسی به فارسیکوپن، سند، گواه، هزینه، سند خرج، مدرک، دستاویز، ضامن، شاهد، تضمین کننده، شهادت دادن