دردیکشنری فارسی به انگلیسیa, a-, an, as, at, bung, by, door, endo-, entrance, entry, in , in-, into, lid, midst, mouth, on, over, pearl, through, to, top, upon, within
whereدیکشنری انگلیسی به فارسیجایی که، کجا، از کجا، در کجا، در جایی که، هر کجا، اینجا، در کدام محل، در کدام قسمت، چه جا، در چه موقعیتی، از چه منبعی
quibblesدیکشنری انگلیسی به فارسیquibbles، کنایه، نیرنگ در سخن، نیش کلام، زبان بازی کردن، ایهام گویی کردن
quibbleدیکشنری انگلیسی به فارسیاشتباه، کنایه، نیرنگ در سخن، نیش کلام، زبان بازی کردن، ایهام گویی کردن